کد مطلب:154 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:284

مسائل متفرقه زناشوئی
مسأله 2591 ـ كسی كه به واسطه نداشتن زن به حرام می افتد، واجب است زن بگیرد این وجوب به خاطر جلوگیری از حرام است یعنی اگر مطمئن شود كه به حرام می افتد واجب است زن بگیرد.

مسأله 2592 ـ اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد و بعد از عقد معلوم شود كه باكره نبوده، می تواند عقد را به هم بزند. و همچنین است اگر لفظاً شرط بكارت نشده باشد لیكن مبنی عقد عرفاً بر بكارت زوجه باشد.



[432]

مسأله 2593 ـ ماندن مرد و زن نامحرم در محل خلوتی كه كسی در آن جا نیست و دیگری هم نمی تواند وارد شود در صورتیكه احتمال فساد برود حرام است ولی اگر طوری باشد كه كس دیگر بتواند وارد شود، یا بچّه ای كه خوب و بد را می فهمد در آنجا باشد یا احتمال فساد نرود اشكال ندارد.

مسأله 2594 ـ اگر مرد مهر زن را در عقد معین كند و قصدش این باشد كه آن را ندهد، عقد صحیح است ولی مهر را باید بدهد.

مسأله 2595 ـ مسلمانی كه منكر خدا یا پیغمبر شود، یا حكم ضروری دین یعنی حكمی را كه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انكار كند، در صورتی كه منكر شدن آن حكم، به انكار خدا یا پیغمبر برگردد و بداند آن حكم ضروری دین است مرتد می شود، و همچنین است اگر منكر معاد شود یا از خوارج و نواصب و غلات گردد.

مسأله 2596 ـ اگر زن پیش از آن كه شوهرش با او نزدیكی كند بطوری كه در مسأله پیش گفته شد مرتدّ شود، عقد او باطل می گردد و همچنین است اگر بعد از نزدیكی مرتدّ شود ولی یائسه شده باشد یعنی اگر سیّده است شصت سال و اگر سیّده نیست پنجاه سال او تمام شده باشد. امّا اگر یائسه نباشد، باید به دستوری كه در احكام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگهدارد، پس اگر در بین عدّه، مسلمان شود عقد باقی و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند عقد باطل است.

مسأله 2597 ـ كسی كه پدر یا مادرش در موقع بسته شدن نطفه او مسلمان بوده اند، چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام كند، اگر مرتد شود زنش بر او حرام می شود و باید به مقداری كه در احكام طلاق گفته می شود عدّه وفات نگهدارد و در اصطلاح فقهاء به چنین شخصی مرتد فطری می گویند.

مسأله 2598 ـ مردی كه از پدر و مادر غیر مسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده اگر پیش از نزدیكی با عیالش مرتد شود و یا زنش یائسه باشد، عقد او باطل می گردد، و اگر بعد از نزدیكی مرتد شود و زن او در سنّ زنانی باشد كه حیض می بینند، زن او باید به مقداری كه در احكام طلاق گفته می شود عدّه نگهدارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقی و گر نه باطل است. ولی در صورت اوّل نیز بهتر است عقد او تجدید شود و در اصطلاح فقهاء به چنین شخصی مرتد ملّی گویند.

مسأله 2599 ـ اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهری بیرون نبرد و



[433]

مرد هم قبول كند، نباید زن را از آن شهر بدون رضایت او بیرون ببرد.

مسأله 2600 ـ اگر زن انسان از شوهر سابقش دختری داشته باشد، انسان می تواند آن دختر را برای پسر خود كه از آن زن نیست عقد كند و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد كند می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.

مسأله 2601 ـ اگر زنی از زنا آبستن شود، جایز نیست بچه اش را سقط كند.

مسأله 2602 ـ اگر كسی با زنی كه شوهر ندارد و در عدّه كسی هم نیست زنا كند، چنانچه بعد او را عقد كند و بچه ای از آنان پیدا شود، در صورتی كه ندانند از نطفه حلال است یا حرام، آن بچه حلال زاده است.

مسأله 2603 ـ اگر مرد نداند كه زن در عده است یا نداند كه عقد در عدّه حرام است و با او ازدواج كند، چنانچه زن هم نداند و بچه ای از آنان به دنیا آید، حلال زداه است و شرعاً فرزند هر دو می باشد ولی اگر زن می دانسته كه در عدّه است و می دانسته كه عقد در عدّه حرام است شرعاً بچه، فرزند پدر است، و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به یكدیگر حرام ابدی می باشند.

مسأله 2604 ـ اگر زن بگوید یائسه ام نباید حرف او را قبول كرد، ولی اگر بگوید شوهر ندارم حرف او قبول می شود بشرط آن كه متّهم نباشد و اگر متّهم باشد بهتر است تحقیق كند.

مسأله 2605 ـ اگر بعد از آن كه با زنی ازدواج كرد، كسی بگوید آن زن شوهر داشته و زن بگوید نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود كه زن شوهر داشته، باید حرف زن را قبول كرد. ولی اگر آن كس مورد وثوق باشد بنابر احتیاط واجب آن مرد باید با طلاق از آن زن جدا شود.

مسأله 2606 ـ حفظ و پرورش نوزاد پسر تا دو سال و نوزاد دختر تا هفت سال حق مادر است به شرط اینكه عاقل و مسلمان و آزاد باشد و به دیگری شوهر نكرده باشد و الاّ پدر مقدّم است ولی اگر پدر مرده باشد مادر هر چند شوهر كرده باشد بر جدّ و دیگران مقدّم است و این ترتیب بنابر احتیاط واجب رعایت شود.

مسأله 2607 ـ مستحب است در شوهر دادن دختری كه بالغه است یعنی



[434]

مكلّف شده عجله كنند، حضرت صادق (علیه السلام)فرمودند: یكی از سعادتهای مرد آن است كه دخترش در خانه او حیض نبیند.

مسأله 2608 ـ اگر زن مهر خود را به شوهر صلح كند كه زن دیگر نگیرد و شوهر هم قبول نماید، احتیاط واجب آن است كه زن مهر را نگیرد و شوهر هم با زن دیگر ازدواج نكند.

مسأله 2609 ـ كسی كه از زنا به دنیا آمده اگر زن بگیرد و بچه ای پیدا كند آن بچه حلال زاده است.

مسأله 2610 ـ هر گاه مرد در روزه ماه رمضان یا در حال حیض زن با او نزدیكی كند معصیت كرده، ولی اگر بچه ای از آنان به دنیا آید حلال زاده است.

مسأله 2611 ـ زنی كه یقین دارد شوهرش در سفر مرده اگر بعد از عدّه وفات كه مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد، شوهر كند و شوهر اول از سفر برگردد باید از شوهر دوّم جدا شود و به شوهر اول حلال است ولی اگر شوهر دوم با او نزدیكی كرده باشد، زن باید عده نگهدارد و شوهر دوم باید مهر او را بدهد و اگر مهر المسمای او با مهر المثل تفاوت دارد در تفاوت آن بنابر احتیاط با هم مصالحه نمایند ولی خرج عدّه ندارد و به شوهر دوّم نیز حرام ابدی می شود.

مسأله 2612 ـ زنی كه شوهرش به مسافرت رفته یا در جبهه جنگ یا در سفر دریائی یا به جهت دیگری مفقود الاثر شده چنانچه یقین دارد شوهرش زنده است نمی تواند شوهر كند. و مخارج او از مال شوهر یا از صدقات و بیت المال در صورت نیاز باید پرداخت شود.

مسأله 2613 ـ در فرض مسئله گذشته چنانچه زن نمی داند شوهرش زنده است یا مرده، اگر پدر، یا جدّ یا وكیل شوهر از مال شوهر یا از مال خودشان مخارج زن را مطابق شأن او تأمین می كنند زن باید صبر كند و حق شوهر كردن ندارد. و اگر به هیچ وجه مخارج او را تأمین نمی كنند یا زن به واسطه نداشتن شوهر به عسر و حرج شدید می افتد می تواند به مجتهد جامع الشرائط مراجعه كند و پس از مراجعه مجتهد جامع الشرائط دستور می دهد زن تا چهار سال صبر كند، و در طول این مدّت بوسیله نامه نوشتن به مناطقی كه احتمال می دهند شوهر زن در آنجاها باشد یا به وسایل دیگر تحقیق می كنند، اگر زنده بودن او ثابت شد زن باید صبر كند و اگر ثابت نشد مجتهد جامع الشرائط به پدر یا جدّ پدری مرد دستور می دهد زن را طلاق دهد و اگر



[435]

ممكن نشد خود مجتهد جامع الشرائط او را طلاق می دهد و بنابر احتیاط واجب زن بعد از طلاق به مقدار عده وفات یعنی چهار ماه و ده روز عدّه نگه می دارد و بعد از عدّه آزاد می شود و می تواند شوهر كند ولی چنانچه شوهرش در بین عدّه پیدا شد حق دارد رجوع كند و اگر بعد از عدّه پیدا شد احوط عدم رجوع است و در این فرض اگر بدانند یا اطمینان داشته باشند كه اگر چهار سال صبر كنند از شوهر زن خبری نمی شود لازم نیست چهار سال صبر كنند.